آخرین مطالب
امکانات وب
ولي اگه دوست داري منو بشناسی...
من همون پسربچه ای ام که اون حس دلگرمی قشنگ رو نسبت به تو که یه شخص خیلی خاص تو زندگیش، از همون اول، بودی و هستی رو همیشه داشته و داره..
من همون پسره ام که مهمترین چیز براش خوشحالی تو ـِه، حتی اگه قراره اون خوشحالی توو زندگیت با یکی دیگه باشه..
من همونم که بعد از این مقدمه...ادامه مطلب
ما را در سایت مقدمه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : lkamireza بازدید : 48
لابد داری با خودت می گی این حرفای تکراری رو چرا داره می زنه هی.. می دونم خستت کردم ببخشید.. ولی باید اینارو می گفتم که حرفایی که از اینجا به بعد قراره بزنم رو بهتر درک کنی...
وقتی امیر وارد زندگیت شد، دیگه احساس حسادت و بی مصرفی نکردم مثله قبل... چون فهمیده بودم دیگه که، چه کسی تو زندگیت برات باشه، مقدمه...ادامه مطلب
ما را در سایت مقدمه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : lkamireza بازدید : 39
گذشت و گذشت، علاقه ی تو به امین و خودخوری و حسرت خوردن من به خاطر اتفاقی که گذشته بودم رخ بده و بعدم که همه چی هر روز کم رنگ تر شد...
وقتی که ما رفتیم کانادا، خب رفتیم که بمونیم... آدما وقتی توو همچین شرایطی قرار می گیرن باید یه زندگی جدید رو شروع کنن و یه جورایی همه چیز رو از اول بسازن و اتفاقای گذ مقدمه...ادامه مطلب
ما را در سایت مقدمه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : lkamireza بازدید : 48
اینجارو یادت میاد؟؟ یادته چقد احمق بودیم.. بچه بازی در می اوردیم با این وبلاگ بازیامون و کامنت گذاشتنامون و... اصن فک کنم ازهمون موقع ها بود که با هم صمیمی شد جمعمون و گرم گرفتیم با هم.. واای که چقد از اون سال ها گذشته و چقد اتفاقا افتاده...
میگن بین شنیدن و گوش دادن خیلی فرق هست. شاید خیلی از حرف مقدمه...ادامه مطلب
ما را در سایت مقدمه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : lkamireza بازدید : 43
لطفا هر وقت و حوصله داشتي و به ترتيب
از بالا به پايين (تابستان-پاييز-...) بخون.. چون طولانيه...
ممكنه خسته كننده و مزخرف بياد از نظرت
چون هر فصل از زبون همون فرد
تو همون برهه زماني نوشته و به تدريج بالغ تر مي شه..
پس اگه از ديدت بي معني و مسخره بود لطفا ادامه بده اگه مي توني..
مرسي
مقدمه...ما را در سایت مقدمه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : lkamireza بازدید : 47